کودتای احتمالی راست‌گرایان علیه نتانیاهو-راهبرد معاصر
در پی انحلال کِنِست اسرائیل؛

کودتای احتمالی راست‌گرایان علیه نتانیاهو

اشتهای بی حد و حصر نتانیاهو جهت تداوم ریاستش در دولت، به همان اندازه، انگیزه لازم را برای مخالفینش فراهم ساخته تا با در پیش گرفتن هر گونه ائتلافی، زمینه انقطاع ریاست او را بر دولت را مهیا سازند. از همین رو قابل تصور است که فراکسیون‌های ‌‌‌دست راستی مذهبی و سکولار نه تنها با یکدیگر متحد شده، بلکه دست آشتی را به سوی جریان‌‌های میانه‌‌‌رو و چپ‌‌‌گرا نیز دراز نموده و در راستای تحقق رویکرد همه علیه نتانیاهو، مانع از تداوم قدرت در دستان حزب لیکود گردند.
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۰ - ۰۹ بهمن ۱۳۹۹ - 2021 January 28
کد خبر: ۷۵۴۷۲

کودتای احتمالی راست‌گرایان علیه نتانیاهو

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ نیمه شب 23 دسامبر 2020 و پس مدت ها رایزنی و کش قوس فراوان میان دو حزب کلیدی حاکم بر کِنِسِت و دولت، سرانجام ضرب الاجل تعیین شده به سرآمده و کِنِسِت رژیم صهیونیستی بشکلی خودکار منحل گردید. دو حزب حاکم لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو و آبی-سفید به رهبری مشترک بنی گانتز و گابی اشکانزی نتوانستند بر سر مفاد بودجه به توافق دست یافته و مجددا سرزمین‌های اشغالی در آستانه انتخاباتی جدید قرار گرفت. انتخاباتی که ناظرین بین‌المللی مدت‌ها پیش چشم به انتظار آن نشسته و وعده تحقق آن را در آینده نزدیک نوید می‌دادند.

 

برگزاری انتخابات در رژیم اسرائیل و تاسیس دولت ائتلافی در این رژیم امری مسبوق به سابقه بوده و عمری به درازی تشکیل رژیم اسرائیل دارد. وجود احزاب متعدد با گرایش‌‌های متفاوت و گاه متعارض، عملا زمینه تاسیس دولتی یکدست با در اختیار داشتن اکثریت در پارلمان را از میان برده، از همین رو، عموما حزبی که حائز بیشترین کُرسی پارلمانی گشته، به فرمان رئیس این رژیم، مبادرت به تاسیس دولت می‌‌‌نماید. با این وجود دو رخداد کلیدی مقطع کنونی، سرنوشت اسرائیل را متفاوت از پیشینه این رژیم نموده است. برگزاری انتخابات پی در پی و عدم دستیابی احزاب به دولت واحد به چالشی عظیم برای اسرائیل بدل شده تا بدان جا که با انحلال کِنِسِت، زمینه برای برگزاری چهارمین دوره انتخابات پی در پی در کمتر دو سال فراهم گشت. نکته دوم اما به جایگاه کلیدی بنیامین نتانیاهو در مناسبات سیاسی اسرائیل باز می‌‌‌گردد. بی بی بسان سیاستمداری زیرک و کارکشته موفق شده در فضای متشتت و از هم گسیخته اسرائیل (که ویژگی تاریخی این رژیم محسوب می‌‌‌شده)، با ائتلاف‌‌های پی در پی با دشمنانش، زمینه بقای خویش و حزبش در صدر تحولات سیاسی اسرائیل را فراهم آورد. ید طولای نتانیاهو در ائتلاف و توافق با احزاب متعدد در حالی است که وی با پرونده‌‌های متعددی ناشی از فسادش دست و پنجه نرم کرده و شیوع مفرط کرونا در این رژیم، عملا به چالشی عظیم برای وی تبدیل شده است. با این وجود، توانایی منحصربفرد نتانیاهو در ایجاد ائتلاف و توافق با احزاب متعدد، زبانزد دوست و دشمن بوده و همه‌‌‌ی احزاب و جریان‌‌های اسرائیلی به این مسئله معترفند. برای درک کامل این مسئله کافی است به این نکته اشاره نمود که نتانیاهو موفق شده گوی سبقت را در دوام حکمرانی‌‌‌اش از دیوید بن‌‌‌گوریون (موسس اسرائیل) ربوده و چهارده سال بر مسند قدرت این رژیم تکیه زند. تاسیس و انحلال پی در پی احزاب در سرزمین‌‌های اشغالی و ایجاد جریان‌‌های قارچ‌‌‌وار در اسرائیل، حاکی از اهمیت خبرگی نتانیاهو در عرصه سیاست داخلی اسرائیل می‌‌‌باشد.

 

کِنِسِت اسرائیل از 120 نماینده تشکیل شده و دولت حاکم می‌‌‌بایستی نظر مساعد حداقل 61 عضو پارلمان را جلب نماید. حزب لیکود به رهبری نتانیاهو در انتخابات مارس 2020 (هفت ماه پیش)، موفق به کسب 36 کرسی از کنست گردید. با این حال و با وجود مخالفت صریح احزاب قدرتمند اسرائیل اعم از ائتلاف آبی-سفید، اسرائیل خانه ما، کار و فهرست مشترک عربی، وی نهایتا موفق به جلب رضایت رهبران آبی-سفید گردید و توانست آنها را متقاعد نماید که در ازای تاسیس دولت اتحاد، قدرت را در آینده‌‌‌ای نزدیک به رهبران آبی-سفید ذیل عنوان چرخشی واگذارد. ایجاد دولت یاد شده اگرچه در همان مقطع با خروج برخی اعضای آبی-سفید در اعتراض به توافق رهبران این حزب با لیکود منجر گردید، اما با پیشبینی عموم ناظرین منطقه‌‌‌ای، قابل تصور بود که نتانیاهو از واگذاری قدرت به بنی گانتز ابا ورزیده و بر آن است تا از فرصت یاد شده، صرفا برای خرید زمان جهت به تعویق انداختن زمان برگزاری دادگاهش و ایجاد مصونیت برای خویش بهره برد. امری که به گذر زمان تحقق یافته و نهایتا به انحلال کِنِسِت و برگزاری انتخابات مجدد در این رژیم منتهی گردید.

 

در این نوشتار برآنیم ضمن بررسی عوامل کلیدی تاثیرگذار بر جامعه و احزاب اسرائیلی در مقطع کنونی به بررسی چالش‌‌های پیش روی دولت احتمالی آتی و بقای آن بپردازیم.

 

امنیت یا همزیستی با اعراب؟ کدام یک در اولویت‌‌‌اند؟

از زمان شکل‌‌‌گیری رژیم صهیونیستی در سال 1948 تا به امروز، دغدغه بقا و تامین امنیت، همواره در ذهن شهروندان این رژیم از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. احزاب و جریان‌‌های اسرائیلی در یک تقسیم بندی کلی به دو جریان چپ و راست تقسیم می‌‌‌شوند. احزاب راست با تکیه بر آمال صهیونیستی با نگرشی مبتنی بر بازار آزاد به دو جناح کلیدی مذهبی و سکولار تقسیم می‌‌‌گردند. تکیه بر اهمیت امنیت و عدم باور به کمترین حقوق برای فلسطینی‌‌‌ها و ممانعت از تاسیس دولت مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل مبتنی بر قطعنامه‌‌های سازمان ملل متحد، مهمترین باور این احزاب محسوب می‌‌‌شوند. تاکید بر پایتختی بیت المقدس(اورشلیم) و الحاق سرزمین‌‌های فلسطینی (کرانه باختری و باریکه غزه) به سرزمین‌‌های اشغالی و مخالفت با بازگشت آوارگان فلسطینی در صدر خواسته‌‌های احزاب دست راستی قرار دارد. حزب نتانیاهو(لیکود) از قدرتمندترین احزاب شناخته شده دست راستی اسرائیل محسوب می‌‌‌شود. نتانیاهو در دوره زمامداری‌‌‌اش موفق گردید با ایجاد هراس در ذهن شهروندان اسرائیلی و بویژه شهرک نشینان این رژیم و تاکید مفرط بر خطر تهدید امنیت این رژیم از سوی ایران، حزب الله و متحدینش، زمینه جلب آرای عمده اسرائیلی‌‌‌ها را بسوی احزاب دست راستی و در صدر آنان لیکود جلب نماید. از حزب مذهبی شاس به رهبری آریه درعی، اتحاد یهودیت توراتی به رهبری یاکوب لیتزمن، اسرائیل خانه ما به رهبری آویگدور لیبرمن و یمینا به رهبری نفتالی بِنِت به عنوان قدرتمندترین احزاب دست راستی کنونی اسرائیل نام برده می‌‌‌شود.

 

در سوی دیگر ماجرا اما احزاب دست چپی قرار گرفته‌‌‌اند که بارزترین آنها در طول چند دهه اخیر حزب کار اسرائیل بوده است. شخصیت های کلیدی نظیر شیمون پرز، اسحاق رابین و ایهود باراک همگی از این حزب بوده و در مقاطع مختلف سکان نخست وزیری اسرائیل را عهده‌‌‌دار بوده‌‌‌اند. حزب یاد شده علی‌‌‌رغم تاکید بر مفاهیم صهیونیستی و پایتختی بی‌‌‌چون چرای بیت‌‌‌المقدس بر این باورند که عدم تعامل با فلسطینی‌‌‌ها و نپذیرفتن دولتی مستقل از سوی آنان، به معضلی فراگیر در آینده بدل خواهد شد لذا شرط بقای اسرائیل، در گرو همزیستی مسالمت آمیز با فلسطینی‌‌‌ها و پذیرش دولتی خودمختار با محدودیت‌‌های فزاینده از سوی آنان می‌‌‌باشد. تشدید تنش-ها در سرزمین‌‌های اشغالی در خلال یک دهه اخیر و ایجاد رعب در میان شهروندان این رژیم، فرصت مناسبی را برای نیروهای دست راستی فراهم آورده تا عملا بخش عمده‌‌‌ای از جریان‌‌های چپ و چپ میانه را در این کشور به حاشیه برانند. هم اکنون احزابی نظیر مرتص، کار، گشر و فهرست مشترک عربی در اسرائیل مشغول به فعالیت بوده که عموما به جریان چپ در این کشور تعلق خاطر دارند.

 

تشدید تنش‌‌‌ها در سرزمین‌‌های اشغالی و نگرانی مقوله امنیت در این رژیم موجب موج سواری برای نیروهای دست راستی و افراطی را در این رژیم فراهم آورده و مجالی برای تحرک جریان‌‌های چپ در اسرائیل باقی نگذارده اند. فضای فوق موجب شده تا عملا جریان‌‌های راست میانه به رهبری احزابی نظیر ائتلاف آبی-سفید به رقیب کلیدی احزاب راست افراطی بدل شوند. احزاب راست میانه ضمن تمایل به تحقق خواست حداکثری اسرائیلی‌‌‌ها از گفتگو با فلسطینی‌‌‌ها پرهیز نکرده و لفظا از تحقق کشور فلسطینی (با محدودیت‌‌های بسیار زیاد) سخن به میان می‌‌‌آورند.

 

نتانیاهو و معضلی به نام جو بایدن

برآیند مواضع روسای جمهور آمریکا در قبال منازعه عربی-اسرائیلی در خلال هفت دهه گذشته گواه آن است که عموم روسای جمهور ایالات متحده، با وجود حمایت صریح از رژیم اسرائیل، دیدگاهی نزدیک به جریان چپ میانه در اسرائیل داشته و ضمن تاکید بر خواست حداکثری صهیونیست‌‌‌ها در قبال موقعیت شهرک‌‌‌ها و آینده بیت المقدس، از گفتگو با طرف فلسطینی و تحقق تشکیل دولت مستقل مستقل فلسطینی در اراضی پیش از ژوئن 1967 (با تکیه بر استثناهایی)، حمایت ورزیده‌‌‌اند. قدرت گیری دونالد ترامپ در آمریکا بسان خط بطلانی بر سیاست پیشین آمریکا در قبال منازعه یاد شده قلمداد شد. انتقال سفارت آمریکا به بیت‌‌‌المقدس، پذیرش بلندی‌‌های اشغالی جولان بعنوان خاک اسرائیل، بازدید پمپئو از شهرک‌‌های اسرائیلی در کرانه باختری و قدس اشغالی و صحه گزاردن بر این مسیر و ارائه طرح یک سویه معامله قرن از جمله اقداماتی بوده که عملا آمریکا را در جایگاه حامی بلامنازع اسرائیل قرار داده بود، امری که با استقبال دولت دست راستی نتانیاهو همراه شد. نتانیاهو با پشت گرمی به حمایت ترامپ و امنیتی سازی منطقه از سوی او، کوشید تا نظر مساعد جامعه اسرائیل را بسوی خویش جلب نماید. فشار ترامپ بر دول عربی جهت پذیرش موجودیت رژیم اسرائیل، ارائه طرح معامله قرن و تاکید بر الحاق جولان اشغالی و شهرک‌‌های اسرائیلی به سرزمین‌‌های اسرائیلی، همگی بسان دستاوردهایی برای نتانیاهو برای مقابله با رقبا به حساب آمد. از همین رو بود که وی تمام و کمال به میدان آمده و تلاش خویش را برای پیروزی ترامپ در انتخابات 2020 آمریکا بخرج داد.

 

شکست ترامپ در انتخابات آمریکا و پیروزی بایدن را می‌‌‌توان بزرگترین بحران برای دولت دست راستی نتانیاهو بحساب آورد. تاکید بایدن بر بازگشت به مواضع پیشین اسلافش و صحه گزاردن بر ضرورت گفتگو با طرف فلسطینی، موضع نتانیاهو را در سرزمین‌‌های اشغالی بشدت خدشه‌‌‌دار نموده است. اهمیت مسئله از آن روست که نتانیاهو هم اکنون و بدلیل کارنامه ناموفق در مهار کرونا، بشدت در جامعه اسرائیل تحت فشار بوده و خیابان‌‌های تل‌‌‌آویو، حیفا و بیت المقدس به شکل روزانه شاهد اعتراضات مکرر شهروندان این رژیم علیه نتانیاهو است. معترضین اسرائیلی با اشاره به کارنامه ضعیف نتانیاهو در مقابله با کرونا و همچنین باز بودن پرونده مفاسد وی در دستگاه قضائی اسرائیل، خواستار پایان حکمرانی 14 ساله وی در اسرائیل‌‌‌اند. پیروزی ترامپ در انتخابات و حمایت بی حد و حصر ایالات متحده از آمریکا، می‌‌‌توانست به نحو چشمگیری از میزان فشارها بر نتانیاهو کاسته و زمینه تداوم دستاوردهای منطقه‌‌‌ای را برای وی فراهم سازد.

 

پیروزی بایدن اگرچه با خشم نتانیاهو همراه شده، اما با استقبال فزاینده احزاب راست میانه و چپ‌‌‌گرای اسرائیل همراه شده است. احزاب یاد شده، خوشحال از این پیروزی، آن را آغازی بر پایان چهارده سال حکمرانی نتانیاهو در سرزمین های اسرائیلی قلمداد نموده‌‌‌اند.

 

کودتای راست‌‌‌گرایان علیه نتانیاهو

همانطور که پیشتر بدان اشاره نمودیم، چالش قضائی پیش آمده برای نخست وزیر اسرائیل در کنار ناکارآمدی دولت در مقابله با کرونا، بر میزان مخالفت‌‌‌ها علیه نتانیاهو به نحو چشمگیری افزوده تا آنجا که شماری از متحدین پیشین وی نیز سر به مخالفت با او برداشته و خواستار اتمام دوره ریاست او شده اند. نتانیاهو در خلال روزهای اخیر کوشیده تا با تمسک به خرید واکسن‌ کووید-۱۹ و آغاز کارزار واکسیناسیون همراه با امضای تواق عادی سازی اسرائیل با چهار کشور عربی، قدرت و توانایی خویش را به رخ مخالفینش کشد. با این وجود و در فقدان جریان‌‌های قدرتمند چپ، شماری از احزاب دست راستی و سکولار اسرائیل دست به کار شده و  علیه رئیس پیشین‌‌‌شان شوریده-اند. از آویگدور لیبرمن، نفتالی بِنِت و گیدون ساعر به عنوان سه شخصیت قدرتمند راست‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرا و سکولاری نام برده شده که خود را آمده کارزاری سخت علیه نتانیاهو ساخته‌‌‌اند.

 

گیدون عضو پیشین کابینه نتانیاهو و حزب قدرتمند لیکود، با توسل  به سنت حاکم بر اسرائیل با انشعاب از لیکود، مبادرت به تاسیس حزبی جدید نموده است. حزبی که بر اساس نظرسنجی‌‌های صورت پذیرفته پس از لیکود در جایگاه دوم قرار دارد. ساعر نتانیاهو را به داشتن کیش شخصیت متهم نموده و با اتکا به پرونده‌‌های فساد رئیس سابقش از احتمال پیروزی‌‌‌ حزبش در انتخابات پیش رو سخن به میان آورده است.

 

آویگدور لیبرمن رهبر حزب افراطی اسرائیل خانه ما، دیگر شخصیت کلیدی انتخابات پیش روست. لیبرمن که حزبش در انتخابات پیشین موفق به کسب هفت کرسی شده بود، عزم خود را برای پایان ریاست نتانیاهو جزم کرده و در پروسه انتخاب دولت پیشین، علی رغم مخالفت صریحش با احزاب میانه‌‌‌رو و چپ، حاضر به ائتلاف با جریان نتانیاهو جهت تشکیل کابینه نگردید.

 

از نفتالی بِنِت وزیر پیشین آموزش اسرائیل به عنوان سومین چهره راست‌‌‌گرای مخالف نتانیاهو نام برده می‌‌‌شود. وی در خلال انتخابات‌‌های اخیر موفق به کسب کرسی‌‌های قابل توجه در کِنِسِت شده است. نکته حائز اهمیت دیگر آنکه در صورت کسب موفقیت نسبی از سوی سه جریان یاد شده، احزاب مذهبی افراطی نظیر شاس و یهودیت توراتی از پیوستن به دولت ائتلافی آنان ابا نخواهند داشت. احزاب مذهبی در اسرائیل همواره به منافع اقشار مذهبی، روحانیت سنتی یهودی و همچنین مصالح مالی خویش تاکید داشته و در صورت تحقق این خواسته‌‌‌ها، این احزاب نیز به مخالفین راست‌‌‌گرای نتانیاهو خواهند پیوست و عملا زمینه پایان صدارات بی بی را فراهم خواهند ساخت.

 

نکته حائز اهمیت در این باره آنکه، بر طبق باور ناظرین تحولات اسرائیل، ضعف مفرط احزاب چپ، عملا فضا را برای رقابت درونی میان راست‌‌‌ها مهیا ساخته تا آنجا که سرمقاله نویس روزنامه اسرائیل هیوم از تغییر معادلات در سرزمین‌‌های اشغالی سخن به میان آورده و می‌‌‌گوید: «تا پیش از این ما شاهد رویارویی چپ‌‌‌ها علیه راست‌‌‌ها بودیم، لیکن این بار شاهد رویارویی احزاب راست در برابر یکدیگریم که این می‌‌‌تواند به دگرگونی تعاریف سیاسی در اسرائیل منجر گردد»

 

افول آبی-سفیدها

از ائتلاف آبی-سفید به رهبری بنی گانتز و گابی اشکنازی در انتخابات پیشین اسرائیل، بعنوان آلترناتیو قدرتمندی برای به چالش کشیدن صدارت نتانیاهو نام برده می‌‌‌شد، با این وجود و در همان ابتدای امر، عدول رهبران حزب از وعده پیشین‌‌‌شان مبنی بر خط قرمز بودن هرگونه ائتلاف با نتایاهو با ناخرسندی حامیان این حزب همراه شد تا بدان جا که برخی نمایندگان وابسته به آبی-سفیدها در کِنِسِت به رهبران حزب پشت کرده و از رای دادن به دولت موسوم به اتحاد پرهیز نمودند. کارنامه ناموفق دولت ائتلافی به رهبری نتانیاهو که در آن گانتز عهده دار سمت وزارت دفاع و اشکنازی وزیر خارجه آن بود، به افول روزافزون این جریان تازه تاسیس منجر گردید.

 

زیرکی نتانیاهو در جلب آرای گانتز-اشکنازی و عدم مشارکت دادن آنان در اتخاذ تصمیمات کلیدی تا بدان جا پیش رفت که نخست وزیر اسرائیل، رهبران آبی-سفید را در جریان مذاکرات پنهانی میان دولت اسرائیل و امارات متحده عربی قرار نداده و زمینه تحقیر آنان را در سپهر سیاست اسرائیل فراهم آورد. نکته حائز اهمیت آنکه وعده نتانیاهو مبنی بر کناره‌‌‌گیری از نخست وزیری و سپردن امور به بنی گانتز پس از شش با فروپاشی کِنِسِت هیچگاه جنبه عملی به خود نگرفت. به باور شماری از تحلیلگران اسرائیلی، نتانیاهو با علم به این مسئله و جهت عدم سپردن زمام امور به بنی گانتز زمینه انحلال پارلمان را فراهم ساخت.

 

برمبنای نظرسنجی‌‌های صورت پذیرفته در سرزمین‌‌های اشغالی، جریان آبی-سفید هم اکنون کمترین میزان محبوبیت خود را در خلال ماه های اخیر داشته و شانس بالایی برای کسب کرسی‌‌های بالا در انتخابات پیش‌‌‌رو نخواهد داشت. انتشار عمومی خبر کناره‌‌‌گیری گابی اشکنازی از سیاست و عدم مشارکت او در انتخابات پیش‌‌‌رو را می-توان ضربه نهایی بر پیکر بی‌‌‌جان آبی-سفیدها قلمداد نمود. تصمیم اشکنازی به کناره گیری از حزب، تنها یک روز پس از خروج غیرمنتظره آوی نیسنکورن وزیر دادگستری از آبی و سفید به قصد پیوستن به حزب جدید ران هولدای، شهردار تل آویو اعلام شد. از آوی نیسنکورن به عنوان سومین شخصیت قدرتمند آبی-سفیدها نام برده می‌‌‌شد. آلوف بن، سردبیر روزنامه هاآرتص در توصیف وضعیت آبی-سفید و رهبرش بنی گانتز می‌‌‌نویسد: «دوران تحرکات سیاسی گانتز به پایان ناگوار خود نزدیک شده است.»

 

نتیجه گیری و سناریوهای پیش‌‌‌رو

شماری از محافل اسرائیلی در فردای انحلال کِنِسِت، از نقش بارز نتانیاهو در ناکامی در دستیابی به توافق بر سر بودجه سخن به میان آوردند. به باور آنها، در صورت بقای پارلمان، نخست وزیر مستقر ناگزیر بود تا در راستای وعده از پیش تعیین شده (نخست وزیری چرخشی)، زمام امور را به بنی گانتز سپرده و در چنین صورتی، راه برای به محکمه کشاند شخص نتانیاهو بیش از پیش از سوی دستگاه قضائی اسرائیل هموار می‌‌‌شد. اکنون و با انحلال کِنِسِت، تا زمان برگزاری انتخابات، نتانیاهو همچنان زمام امور کشور را بر عهده خواهد داشت.

 

ناظرین منطقه‌‌‌ای پیرامون احتمالات پیش‌‌‌روی انتخابات و تشکیل دولت ائتلافی از سوی جریان‌‌های مختلف سیاسی، سه سناریو را متصوراند. سه سناریویی که احتمالا تحقق آنها متفاوت بوده و بر مبنای احتمال تحقق بیشتر به ترتیب از این قرارند:

 

تشتت آرا و بی فرجام ماندن انتخابات پیش‌‌‌رو

سرزمین‌‌های اشغالی در حالی در مارس 2021 به استقبال انتخابات جدید پارلمانی می‌‌‌رود، که انتخابات یاد شده، چهارمین انتخابات در خلال دو سال گذشته محسوب می‌‌‌شود. شدت و حدت اختلافات حاکم در میان احزاب و جریان‌‌های اسرائیلی و پافشاری نتانیاهو و هواداراش در لیکود بر تداوم صدرات وی، آینده‌‌‌ای مبهم را در رابطه با انتخابات آتی پیش روی تحلیلگران منطقه‌‌‌ای گذارده است. نقش برجسته احزاب عربی حاکم در پارلمان که عموما ده تا پانزده کُرسی را از آن خویش می‌‌‌نمایند بر ابهام فضای حاکم افزوده است. بر اساس یک سنت نانوشته در اسرائیل، احزاب عربی از ائتلاف با احزاب یهودی امتناع ورزیده و از مشارکت در دولت ابا می‌‌‌ورزند. سایر احزاب و جریان‌‌های یهودی نیز بدلیل تاثیر منفی ائتلاف با عرب‌‌‌ها در میان هوادارن‌‌‌شان، تمایلی از خود به همراهی با این احزاب نشان نمی‌‌‌دهند. حضور احزاب و جریان‌‌های متعدد در فرآیند انتخابات اسرائیل و استیلای اعراب بر حدود 10 درصد کُرسی‌‌های پارلمان، عملا به چالشی برای تشکیل دولت ائتلاف در اسرائیل تبدیل شده و بیم آن می‌‌‌رود پس از ناکامی حزب صاحب بیشترین آرا در انتخابات پیش‌‌‌رو در کسب ائتلاف با احزاب همسو، مجددا فضا زمینه برای برگزاری پنجمین انتخابات در سرزمین‌‌های اشغالی مهیا گردد.

 

تشکیل دولت متزلزل ائتلافی به ریاست نتانیاهو

آنچنان که پیشتر بدان اشاره نمودیم، نتانیاهو را می‌‌‌توان کیاس‌‌‌ترین و هوشمندترین نخست وزیر تاریخ اسرائیل نامید. از وی به عنوان تنها نخست وزیری در سرزمین‌‌های اشغالی نام برده می‌‌‌شود که پس از 1948 بدنیا آمده و توانسته بیشتری سکان زمامداری را در سرزمین‌‌های اشغالی از آن خود نماید.

 

فارغ از اتهامات منتسب به نتانیاهو و ناکامی وی در مهار کرونا، دستاوردهای تاریخی وی بسان کاتالیزوری می‌‌‌تواند زمینه بقای او در قدرت را فراهم آورد. نگاهی به انتخابات چهارده سال اخیر، گواه آن است که لیکود به رهبری وی، همواره در صدر کسب بیشترین آرای شهروندان اسرائیلی قرار داشته است. طرح مباحث رادیکال و افراطی و امنیتی ساختن فضای حاکم در این رژیم همواره و در مقاطع بحران به کمک او آمده است. تاکید بر خطر مفرط ایران، توانایی در جلب نظر مساعد آمریکا در انتقال سفارت این کشور از تل‌‌‌آویو به بیت‌‌‌المقدس، مجاب ساختن واشنگتن در پذیرش حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌‌های جولان سوریه، تداوم شهرک سازی در اراضی کرانه باختری، طرح مسئله معامله قرن در دوران صدرات وی از سوی آمریکا، تاکید بر طرح بحران آفرین الحاق دره رود اردن به سرزمین‌‌های اشغالی و نهایتا پذیرش موجودیت اسرائیلی از سوی امارات، بحرین، سودان و مراکش، آنچنان از اهمیت فزاینده‌‌‌ای برخوردارند که بسیاری از صهیونیست‌‌های افراطی را مجاب خواهد ساخت که مجددا به لیکود رای دهند.

 

نکته حائز اهمیت در این باره، تاثیرگذاری بالای رای شهرک‌‌‌نشینان صهیونیست می-باشد. حضور قریب به یک میلیون هشتصد هزار شهرک نشین در اراضی فلسطینی، و طرح مباحثی از قبیل تخلیه برخی از این شهرک‌‌‌ها از سوی احزاب دست چپی و یا مذاکره پیرامون سرنوشت آنان از سوی دیگر احزاب جهت زنده سازی پروسه مذاکره با رام‌‌‌الله، دست نتانیاهو را در کسب آرای این شهرک نشینان باز گذارده است. وی با طرح مباحث رادیکال مبنی بر عدم تخلیه این شهرک‌‌‌ها و تاکید بر تداوم ساختمان سازی در اراضی فلسطینی و فراتر از آن، مسئله الحاق دره رود اردن به اسرائیل، نظر مساعد اکثریت شهرک نشینان را به خود جلب نموده است.

 

از همین رو قابل تصور است که در انتخابات پیش رو، لیکود مجددا موفق گردد که 35 تا 40 کرسی، 120 عضو کِنِسِت را از آن خود کند. وقوع چنین فرضیه‌‌‌ای، لیکود را همچون دفعات پیشین به عنوان بزرگترین فراکسیون پارلمان مبدل خواهد کرد و رئیس رژیم صهیونیستی را ناگزیر می‌‌‌سازد تا اولویت تشکیل دولت را بدو (نتانیاهو) بسپارد. ید طولای نتانیاهو در ساخت و پاخت با فراکسیون‌‌های کوچکتر و دادن امتیاز بدان‌‌‌ها این احتمال را متصور ساخته تا اون بتواند دستکم نظر مساعد 61 عضو پارلمان را بدست آورده و دولت متزلزل را بنا سازد.

 

دولت ائتلافی با محوریت ضدیت با نتانیاهو

اشتهای بی حد و حصر نتانیاهو جهت تداوم ریاستش در دولت، به همان اندازه، انگیزه لازم را برای مخالفینش فراهم ساخته تا با در پیش گرفتن هر گونه ائتلافی، زمینه انقطاع ریاست او را بر دولت را مهیا سازند. از همین رو قابل تصور است که فراکسیون-های ‌‌‌دست راستی مذهبی و سکولار نه تنها با یکدیگر متحد شده، بلکه دست آشتی را به سوی جریان‌‌های میانه‌‌‌رو و چپ‌‌‌گرا نیز دراز نموده و در راستای تحقق رویکرد همه علیه نتانیاهو، مانع از تداوم قدرت در دستان حزب لیکود گردند.

 

تعارض‌‌های فکری فاحش میان جریان‌‌های یاد شده، بویژه در رابطه با نحوه تعامل با طرف فلسطینی و نقش بالای مذهبی‌‌های رادیکال در دولت، شانس اندکی را برای تحقق چنین فرضیه‌‌‌ای محتمل ساخته است.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده